نوار مغزی یک زندگی

هر طایفه ای به من گمانی دارد,من زان خودم چنان که هستم ,هستم

نوار مغزی یک زندگی

هر طایفه ای به من گمانی دارد,من زان خودم چنان که هستم ,هستم

نوار مغزی یک زندگی

مهم نیست اهلِ کجا باشی
مهم اینه که اهل و به جا باشی
منطقه ی زندگیت مهم نیست
مهم منطق و زندگیته
..............................................
متولد تیرماه 1371
فکر میکنم بیشتر از این نیازی به توضیح نباشه
اگر مرا شناختید به رویم نیاورید..بگذارید خیال کنم اینجا راحتم
دوست ندارم دوستان مجازی اَم حقیقی شوند
گاهی مجازی بودن بهتر از حقیقی شدن است.
میدانم اخلاق گندی ست ولی اینجوری راحت ترم.
از پاسخ به سوالات شخصی معذوریم :)

محبوب ترین مطالب

13.برای نخستین بار در تاریخ بشریت

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۸ ب.ظ

انقدری که دیشب خاله از رانندگیِ من خوشش اومد و ذوق کرد هنوز هیچ موجود زنده ای نکرده

فاطمه که به سیب زمینی بودن معروفه و اصولا از هیچی نمیترسه وقتی با ماشین از دانشگاه میرسوندمش خونه

تا برسه مقصد یه دو سه کیلویی وزن کم میکرد از بس هی میگفت واااااااای یوااااااششششش 

وای سوفی این سرعته الانه تو مال بیابونه نه خیابون...عررر سوفی رسیدیم میدون بزن دنده دو...

وویی چرا میلی متری موانع رو رد میکنی...آیکُن: ناخن جویدن

واییییییییی موتور جلوته وایییییییییییییی اینجوری سبقت نگیرررررررررر خلاصه دو سه تا سکته ناقص میزد تا میرسیدیم

بعضی وقتام التماس میکرد میگفت تو رو خدا اینجا رو حداقل با دنده دو برو ..

منم میگفتم نوعچ دنده دو حال نمیده حس خرسواری بهم دست میده...

ولی بازم انقد سیب زمینی و بامرام بود که بعدشم دوباره

باهام میومد خونه و حتی بعضی وقتا خودش پیشنهاد میداد ماشین بیارم برسونمش..

دیگه داشت عادت میکرد خخخ آخه چاره ای جز عادت نداشت چون داداشش هم که بعضی وقتا میومد دنبالمون

خیلی بدتر از من میرفت خیلی تند میرفت انقدر تند که منو الهه و فاطمه رو صندلی عقب هی دست همو

فشار میدادیم از هم حلالیت میطلبیدیم و منتظر عزی جون(جناب عزرائیل) میشدیم

 فاطمه هم برا همین قدردان دست فرمون من بود و باوجود اون همه حرص خوردن بازم حاضر بود باهام بیاد طفلی خخخ

انقدر عادت کرده بود که وقتی الهه رانندگی میکرد هی دعواش میکرد میگفت تندتر برو

آخه الهه همیشه یواش میره حوصله آدم سر میره فِس فِس کنان میرسوندمون خونه رو اعصاب بود.

اما خاله تنها کسی بود که هووووووووچ مشکلی با رانندگی بنده نداشت تازه ذوقم کرد

راستش خودمم برام عجیب بود .

 همیشه میدونستم این بشر با بقیه فرق داره 

میدونستم از همه درک وشعورش بالاتره اصن هیشکی مث خاله کوچیکه منو درک نمیکنه....

هیچی دیگه فقط خواستم نام نخستین کسی که در تاریخ بشریت از رانندگیه من دق مرگ نشد بلکه ذوق هم کرد رو ثبت کنم.

خاله کوچیکه من به تو افتخار میکنم تو تنها کسی بودی که با این فاجعه خوب برخورد کرد عرررررررر(این عرِ ذوق و عشق بود)

  • سوفی ...

شنگولیسم

نظرات  (۱۲)

میگم یبار تو مسافراتهای سه نفرمون, اوه,نه! چهارنفره.خخخخ,یکیو یادم رفته بود. رانندگی نکنیا, همگی تو افق محو میشیم اونوقت.خخخ
پاسخ:
خخخ باشه فقط وقتی دونفری منو تو بودیم رانندگی میکنم خخخخخخخ
  • مریم (روزهای زندگی من)
  • خاله کوچیکه ها خیییییییییییییییییییییلی دوست داشتنی ان منم یه دونشو دارم تازه خاله من بهترهتره بله شکلک زبووووون
    پاسخ:
    نخیرشم خاله خودم بهترترتره
  • مهرسا ثابتیان
  • سلام دوست گلم اومدم یه گل بزارم بگم به یادتم اما بیان گل و شکلک نداره عوضش تو رو داره که خیلی هم گلی پس نمیخواد دیگه من بوس میزارم میرم
    پاسخ:
    سلام مهربوووووووووون
    فدای تو بشم من که انقد نانازی
    ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
    100% خالت قبلش بدتر از این نشسته که با این تعریفا گفته خوبه ... : |
    پاسخ:
    :|
    فرضیه ی قوی ای بود
    من دیگه حرفی ندارم
    عزیزین جفتتون!!
    پاسخ:
    عزیز خودتی :)
    بی زحمت اون لایک رو هم بزن
    پاسخ:
    اصن لایک اندر لایک برای دختره قشنگم :*
    بیا بغله مامان :)
    بوووووووووووووووووووووووووووووووووس
    پاسخ:
    ماچچچچچچچچچ
    اسمش را گذاشته ایم 
    دوست مجازی 
    کسی که با لطیفه هایمان میخندد 
    با عاشقانه هایمان 
    قلبش تکان میخورد 
    در دعاهایش یادمان میکند 
    دلتنگمان میشود 
    وباز با بی مهری به او میگوییم 
    دوست مجازی...
    دوست مجازی من،واقعی دوستت دارم..
    پاسخ:
    قربوست برم عزیزم منم دوستت دارم دختره گلم :*
    اصن به نظرمن خاله کوچیکه ها یه چیز دیگن بلانسبت خواهرای دیگشون که یکی شون ننه ماست
    پاسخ:
    اوهون ورژنشون با ننه های ما فرق میکنه اصن
    میگم جلو داشش چقدر شبیه سیب زمینی آبپز میشدین!.. واقعیت همیشه تلخه...
    پاسخ:
    اوخ اوخ خیلی ... :|
    خخخ آره از زهرم بدتره
    به نظرمن ک خیلی سیب زمینی بودههههههههههههههههه
    پاسخ:
    خخخ آره واقعا طفلی
    خوشحالم که این اتفاق افتاد ولی من اصن نمیتونم رانندگی این شکلی رو تحمل کنم :|
    من از دوستت فاطمه هم بدترم :)
    پاسخ:
    خودمم کسی اینجوری رانندگی کنه تحملم کم میشه ولی خودم که پشت فرمون باشم متوجه نمیشم خخخخ

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">