16.قصه های نیمه شب برای باران
پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ق.ظ
دختره سه ساله ی خیالیم دیشب مث من بی خوابی به سرش زده بود دلش قصه خواست براش از خودم قصه بافتم ...خدا مغزمو شفا بده..الانم ساعت سه و نیم صبحه من هنو بیدارم :|
اینم قصه ی دیشبم برای دختربچه ی خیالاتم که بی خوابی به سرش زده بود
هشدار: این قصه بدآموزی دارد و نگارنده ی آن هنگام نگارش در مضیقه ی مالی به سر می برده است