69.
مقاومت بی فایده است دلم برایت تنگ شده است خدای جانم... همین که دیروز در عین بد بودن و گند بودنم دلم هی حس هوایت را در بطن قلبم خواست دیشب خودت دستم را گرفتی و صاف بردی ام سراغ یک فرشته ی زمینی که دلم را برایت پست کند... خداجان دوستت دارم با تمام گندهایی که زده ام و با وجود این که از تو بسیار دور افتاده ام و همه چیز را بینمان خراب کردم و دستم را به زور از میان دستتانت بیرون کشیدم و گم شدم اما دوستت دارم امشب باز دستم را گرفتی... شرمنده ام تمام بی وفایی هایم را شرمنده ام. آنقدر که حتی رویم نمی شود بیش ازین حرف بزنم.