نوار مغزی یک زندگی

هر طایفه ای به من گمانی دارد,من زان خودم چنان که هستم ,هستم

نوار مغزی یک زندگی

هر طایفه ای به من گمانی دارد,من زان خودم چنان که هستم ,هستم

نوار مغزی یک زندگی

مهم نیست اهلِ کجا باشی
مهم اینه که اهل و به جا باشی
منطقه ی زندگیت مهم نیست
مهم منطق و زندگیته
..............................................
متولد تیرماه 1371
فکر میکنم بیشتر از این نیازی به توضیح نباشه
اگر مرا شناختید به رویم نیاورید..بگذارید خیال کنم اینجا راحتم
دوست ندارم دوستان مجازی اَم حقیقی شوند
گاهی مجازی بودن بهتر از حقیقی شدن است.
میدانم اخلاق گندی ست ولی اینجوری راحت ترم.
از پاسخ به سوالات شخصی معذوریم :)

محبوب ترین مطالب

ظهور ملکوتی سوفی

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

بعد از مدتها سلام

دلم تنگ شده برا اینجا...

انقد ننوشتم نمیدونم چی باید بنویسم اصن

یه مدت که حال و حوصله ی نت نداشتم یه مدته بعدشم نتم قطع بود

خاله کوچیکه چند روزه دوباره بستریه اولش حالش خیلی بد بود ولی الان خداروشکر بهتره

منیره هم رفت...یه مدت میگفتن خیلی افسرده و داغونه و هرچی روانپزشک بردنش فایده نداشت...کلی قرص اعصاب میخورد و میخوابید...هفته قبل ایست قلبی کرد و تمام....9تا از کتاباش دسته منه نگام به کتاباش میفته دلم آتیش میگیره...امروز صدای گریه ی مامانشو شنیدم بغضم گرفت حالم بد شد...خدا به مادرش صبر بده...طاقت شرکت کردن توی مراسمشو ندارم.....طاقت باز کردن کتاب و دیدن دستخطشم ندارم...

به شیر خشک خوری رو آوردم شیرخشک دوس دارم البته نه حل شده توی آب...شیرخشک رو به صورت پودر میخورم ...روی قوطی شیرخشکمم نوشته مخصوص کودکان یک تا سه سال حاوی ویتامین های لازم جهت رشد کودک خخخخخ...شیرخشکای دوران طفولیته خواهری رو هم همه رو من خوردم خواهری شیرخشک دوس نداشت و بهش سازگار نبود...همه ش ارث رسید به من حالا هم بعده چندسال دوباره شیرخشک خوار شدم خیلی خوشمزه ست دوس دارم  خخخخ الهی هرکی مسخره م کنه شب تو رختخوابش بارون بیاد...حالا خود دانید...


همین الان شوهره خاله وسطی زنگ زد و گفت اومدن اینجا و قراره بیان خونه ی ما...بغض دارم و حوصله ی مهمون داری ندارم اما خاله وسطی فرق میکنه شاید حضوره چندساعته ی خاله وسطی باعث شه صدای گریه مامانه منیره کمتر توی مغزم مرور بشه....خداکنه خاله وسطی حال و حوصله ش درست باشه و نخوره توی ذوقم.

 

+مهرسای عزیز معذرت میخوام که نگرانت کردم....به یادتم و این روزها مروره شعری که بهم هدیه دادی خیلی به دلم میشینه و دلمو قلقلک میده و حالمو خوب میکنه....دوستت دارم و ممنونم...و بازم معذرت میخوام

+سر فرصت کامنتا رو جواب میدم و بهتون سر میزنم...ببخشید


نظرات  (۵)

غیبت ملکوتی سوفی :|
  • نآرینـ بآنو
  • :)
    سلام عزیزمن خداروشکر از سلامتیت و راجع به نگرانی و چشم انتظاری هیچی نمیگم چون اینقدر فهمیده ای که نگفته هامو بخونی.بابت این بنده خدا و غم فوتش متاسفم تسلیت میگم و صبر برای تو و خانواده اش و رحمت براش میخوام. درباره اظهار لطفتم تشکر فدای یه تار موهات.امیدوارم تا حالا سر به ایمیلت زده باشی و منظورت آخرین شعری بوده که فرستادم
    سلام عزیزمن خداروشکر از سلامتیت و راجع به نگرانی و چشم انتظاری هیچی نمیگم چون اینقدر فهمیده ای که نگفته هامو بخونی.بابت این بنده خدا و غم فوتش متاسفم تسلیت میگم و صبر برای تو و خانواده اش و رحمت براش میخوام. درباره اظهار لطفتم تشکر فدای یه تار موهات.امیدوارم تا حالا سر به ایمیلت زده باشی و منظورت آخرین شعری بوده که فرستادم
    سلام رسیدن بخیر جاتون خالی بود تو دنیای مجازی:) 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">