14.سوفی ورزشکار میشود دادارا دان دان
منم هی به خودم دلداری میدادم میگفتم بابا چته دختر مگه حتما باید چاق باشی تا بیای ورزش هان؟؟خودتو جمع کن باو دانشگاه هم همین ورزشو میرفتی همه هم قد و هم هیکل تو بودن تقریبا بجاش فیت میشی ماهیچه هات سفت میشه
یعنیاااااا از اول تا آخر داشتم به خودم دلداری میدادم که جا نزنم...بدجور ضایع شده بودم اخه فکر میکردم مث سالنه دانشگاه تا میرم کلی دختره همسن و سال و هم هیکل منم هست ولی دیدم زهی خیال باطل تازه مسخره مم کردن .اکثریت خانمای بزرگتر بودن یه سه چهارتا دختره تقریبا همسن بودیم که باز اونا هم هیکلشون درشت بود من اون وسط نخودی حساب میشدم خیلی حس بدی بود:/
بجاش مربی که اومد دیدم اوخی اینم فقط یه ریزقوله از من تپل تره اعتماد بنفسم برگشت
بعد وسطای کلاس داشتم جا میزدم یعنی به معنای واقعی دهنم مسواک شد هی به ساعت نیگا میکردم میگفتم خدایا تا من نمُردم زمانو ببر جلوتر دیگه جون ندارم مربی هم نمیذاشت یه لحظه استراحت کنی عررررر آخر رو کردم به بغل دستی گفتم:من غلط کردم میخوام برررررررررررررررررررررررم
اونم فقط یه لبخند زد به تمرین ادامه داد.... چغندرم حسابمم نکرد اصن...آبجی هم نشسته بود هار هار بهم میخندید
آخره کلاس مربی فرمود خانمای عزیز قبل و بعده کلاس خودتونو وزن کنین بفهمین چقدر کم کردین
عاغا مارو میگی گفتم: یا ابرفض استخونام اب میشه تا آخر من نمیخوام وزن کم کنمممممممم با بدبختی زیاد کردم
بعدش فهمیدم یه سری تمرینا رو بنده نباس انجام بدم :| خخخ دیدم قبلا تو سالنه دانشگاه اینا رو بهمون تمرین نمیدادناااا ولی خو گفتم شایستی اینجا فرق داره بعد فهمیدم اونا برا چربی سوزی بوده عرررررررر
ته کلاس جون نداشتم نشستم تا سانس والیباله آبجی خانوم تموم شه
بعدش با اتوبوس برگشتیم خونه و دوش آب گرم که خیر سرم اسید سالسیلیک تو ماهیچه هام جمع نشه درد نگیره بدترشده زارت جلو کولر دراز به دراز افتادم ...گوره خودمو دو دستی کندم یعنی
امروز بدن درد شدم به نحوی که الان افلیجم نمیدونم فردا چطوری برم باشگاه اصن :/